فریدون صدیقی
روزنامه نگار، مدرس دانشگاه
همین که چیزی میگوید با آن صدای نرم و نوازنده، من یادم میآید که مثل صدای تلنگر باران روی بامهای سفالی است که حال دنیا را خوب میکند. میگوید میدانید که ما به دنیا میآییم تا بمیریم. من میگویم خب پس چرا میآییم و او که از نگاه آدمها، نبض حال آنان را میگیرد مکثی میکند، یک استکان چای کمر باریک میآورد تا من یاد لاهیجان، کلوچه و بوی بهارنارنج بیفتم و مثل کبوتر زیرشیروانی خیالاتی شوم وقتی باران آهسته میریزد. بعد جواب میدهد به دنیا میآییم تا به زندگی هستی بدهیم، معنی بدهیم، یعنی همان کاری که خودش میکند؛ ۴سال است که از مریضی او خبر دارم و همان موقعها وقتی پرسیدم چند وقت است، جواب داد: مهم نیست. مهم این بود که او بدون کوچکترین واهمه، افسوس و اندوهی واقعیت را پذیرفته بود. چون خودش بیش از همه و پیش از همه به فکر مراقبت و مداوای مسئولانه خود است و هم این است که نگاه او همه لطف است در حالی که ترس از بیماری، چشمان درشتی دارد.
او نمونه مثالی ایمان، اراده و عشق به زندگی است. صبحها اولین صدای کوچه از آن اوست که میرود نان سنگک تازه بگیرد تا مثل همیشههایش، صبحانه ضیافتی از عطر نان، پنیر لیقوان، مربای به و چای لیوانی روی سفره گلدار باشد. این آقای دوست از آن جمله مردمانی است که راز تندرستی و آرامش را میداند یعنی میداند دنیا همچنان است که قلب شما و قلب او سرشار از مهر و مودت است پس حالش همیشه خوب است و به همین دلیل دیدن او با آن روی گشاده و امتنان از زندگی، حال دیگران را هم بهاری میکند.
آقای امید بر این باور است که هیچ دردی بیدرمان نیست به شرطی که خودمان بخواهیم با درد درافتیم از سر تدبیر، صبوری، اراده و ایمان. میگوید: عشق به زندگی همه دردها را شفا میدهد. وقتی میپرسم چگونه، جواب میدهد: ابتدا باید از زندگیکردن تعریف واقعبینانه و مسئولانهای داشته باشیم.
– مسئولانه؟
– یعنی بپذیریم ما در قبال خود و دیگران و خدای خود وظایفی داریم، مسئولیتها و البته اختیاراتی داریم و همین وظایف و به ما حکم میکند تا مراقب سلامت و سختکوشانه در پی مداوای دردهای خویش باشیم. به گمان من حال آقای دوست از بیشتر ما دوستان گلهمند و ترسخورده از روز و روزگار بهتر است. چرا؟ چون زندگی را مسئولانه و عاشقانه دوست دارد و راز غلبه او بر بیماری همین است او دونده ماراتن امید به زندگی است. او راه میرود، نمیایستد. او میدود، راه نمیرود تا همچنان بیماریاش را جا بگذارد.