روانپزشک، دانشیار پژوهش مرکز تحقیقات سرطان انستیتو کانسر دانشگاه علوم پزشکی تهران
تغییراتِ پیشرو و آنچه میتوانید انجام دهید
بخش عمدۀ این متن، ترجمه کتابچهای است که سازمان ماری کوری منتشر کرده و در سایت این سازمان، بصورت رایگان در دسترس همه است.*
برای هر کدام از ما، این احتمال وجود دارد که روزی به یک بیماری جدی مبتلا شویم، بیماریای که ممکن است مدتی کیفیتزندگی ما را تحتتأثیر قرار دهد؛ باعث کوتاهتر شدن عمر ما شود یا حتی ادامه زندگی ما را بهسرعت بهخطر بیندازد. چنین شرایطی، ما را با مسائلی مواجه میکنند که پیش از آن شاید در زندگی ما مطرح نبودند؛ مسائلی که باید درباره آنها فکر کنیم، در مورد بعضی از آنها از دیگران کمک بگیریم و با بعضی از آنها کنار بیاییم و آنها را بپذیریم.
متن زیر به برخی از این مسائل میپردازد.
- انطباق با تغییر بوجودآمده و دریافت حمایت
انطباق با تغییر و نامعلومبودن آینده
هر کس که به او گفته شود به یک بیماری جدی مبتلا شده است، به شیوه خودش به این موضوع واکنش نشان میدهد. اکثر افراد از شنیدن این خبر، شوکه میشوند و آن را باور نمیکنند، حتی اگر از قبل، این احتمال را میدادند.
پس از شوک اولیه
پس از چند ساعت و چند روز، این شوک اولیه و باورنکردن، جای خود را به هیجاناتی قوی و شدید میدهد. این هیجانات ممکن است شامل انکار، خشم، کرختی، ترس، غمگینی، از دست دادن کنترل خود، ناامیدی، احساس گناه و پذیرش باشند. همه این احساسات در پاسخ به اتفاقی که افتاده است، طبیعی هستند و اکثر مردم، بعضی یا تمام آنها را تجربه میکنند. وقتی زمان میگذرد، معمولا شدت و دفعات بروز این هیجانات کمتر میشود.
کنارآمدن با احساساتتان
برای خیلی از افراد، صحبتکردن با کسانی که دوستشان دارند و به آنها اعتماد دارند، کمککننده است. این کار همچنین به اعضای خانواده و دوستان شما کمک میکند تا در مورد وضعیت شما و اینکه چطور میتوانند از شما حمایت کنند، بیشتر بدانند.
اگر صحبتکردن با اعضای خانواده و دوستان، برایتان خیلی سخت است یا کسی را ندارید که بتوانید با او حرف بزنید، ممکن است بخواهید با یک روانپزشک صحبت کنید. دکتر یا پرستار شما هم ممکن است بتواند دراینباره، شما را راهنمایی کند.
انطباق با بلاتکلیفی
مبتلا شدن به یک بیماری جدی، ممکن است باعث شود آینده، نامعلوم بهنظر برسد. شما ممکن است سؤالاتی داشته باشید که در حال حاضر پاسخ مشخص و معینی نداشته باشند. ممکن است از خودتان بپرسید وضعیت سلامتتان قرار است چه تغییراتی کند، مریضی چه اثری بر وابستهشدن شما به دیگران، برای انجامدادن کارهایتان میگذارد، مریضی چه اثری بر روابطتان با دیگران و شغل شما میگذارد و اینکه دقیقا چقدر وقت دارید.
اینکه فرد نداند قرار است چه اتفاقی بیفتد، خودش باعث بهمریختن و نگرانی میشود. در این وضعیت هم، صحبتکردن با اعضای خانواده و دوستان در مورد اینکه شما چه احساسی دارید، میتواند کمککننده باشد. بعضی افراد هم ممکن است ترجیح بدهند با کسانی دراینباره صحبت کنند که خودشان تجربه مشابهی داشتهاند تا بدانند آنها چطور با این بلاتکلیفی کنار آمدهاند.
مراقبت تسکینی
وقتی به یک بیماری جدی مبتلا میشویم، اگر به ما گفته شود که وضع بهتر نخواهد شد؛ در این شرایط کارهایی که برای ما انجام میشوند، مراقبت تسکینی نام دارند. مراقبت تسکینی برای کسانی استفاده میشود که امکان “شفا” یا “معالجه کامل” از نظر علم پزشکی، برای آنها وجود ندارد. غیر از این حالت، مراقبت تسکینی برای کسانی که مبتلا به یک بیماری پیچیده شدهاند و لازم است علائم بیماریشان کنترل شود هم، بهکار میرود.
اگر هنوز کار میکنید
اگر کارمند جایی هستید یا برای خودتان کار میکنید، ممکن است برایتان سخت باشد که بدانید از این پس چهکار کنید. در مورد خیلی از افراد، بیمارشدن باعث میشود که اولویتهایشان را در زندگی تغییر دهند و خود این قضیه باعث میشود که شغلشان را رها کنند.
شما باید تصمیمی بگیرید که فکر میکنید در مورد شخص خودتان، درست است. برای تصمیمگیری، وضعیت سلامت، علائم بیماری و انتخابهای درمانیتان را درنظربگیرید.
صحبت با کارفرما یا رئیس
درمورد قوانین مربوط به شغلتان، بررسیهای لازم را انجام دهید: آیا قوانینی وجود دارند که با توجه به نوع مریضی و وضعیت شما، از شما حمایت کنند؟ حالا که مریض شدهاید، آیا از نظر قانونی باید این موضوع را به کارفرما یا رئیستان اطلاع بدهید یا اختیار و تصمیم با خودتان است؟ آیا قانونی وجود دارد که باعث شود که کارفرما یا رئیس شما، ملاحظاتی را برای شما درنظربگیرد و رعایت حال شما را بکند؟ مثلا اینکه وظایفتان را کمتر کند، ساعات کارتان انعطاف داشته باشد و …
صحبتکردن با همکاران
کارفرما یا رئیس شما حق ندارد بدون اجازه شما درباره مریضیتان با همکارانتان صحبت کند. اما اگر شما تصمیم گرفتهاید که مبتلاشدنتان به بیماری، به آنها گفته شود یا انتخاب کردهاید که خودتان به آنها بگویید، ممکن است این قضیه به شما کمک کند چون ممکن است همکارانتان از شما به شیوههای مختلف حمایت کنند و تغییرات مربوط به شما را درک کنند.
برخی افراد ترجیح میدهند به همکارانشان نگویند که مریض شدهاند. شما ممکن است بخواهید که یک حیطه از زندگیتان (زندگی شغلیتان) را تا جایی که ممکن است طبیعی و دستنخورده حفظ کنید تا به شما کمک کند که با شرایطتان انطباق پیدا کنید. بااینهمه، ممکن است بخاطر اثرات درمان و نیاز به مرخصی استعلاجی، نهایتا لازم شود که به همکارانتان بگویید.
دستکشیدن از کار برای همیشه
در یک برهه از زمان، اغلب افرادی که مبتلا به یک بیماری انتهایی شدهاند (یعنی به بیماریای مبتلا شدهاند که قابلعلاج نیست و طول عمر آنها را بسیار کم میکند)، باید به کارفرما یا رئیسشان بگویند که لازم است شغلشان را ترک کنند. اگر کارکردن اهمیت زیادی برای شما در زندگی داشته باشد، ممکن است برایتان سخت باشد که با کارنکردن کنار بیایید. اگر این طور است، صحبتکردن با کسی در مورد احساساتتان ممکن است به شما کمک کند؛ مثلا صحبتکردن با یک عضو خانواده یا یک دوست. یا ممکن است ترجیح بدهید که با فردی حرفهای (مانند یک روانپزشک) صحبت کنید.
حقوق ایام بیماری
اگر برای کارفرمایی کار میکنید و آنقدر مریض هستید که نمیتوانید سر کار بروید، ممکن است بتوانید تقاضای مرخصی استعلاجی کنید.
بازنشستگی
از نظر قانونی بررسی کنید که آیا بازنشستگی، شامل حال شما میشود و آیا میتوانید به علت بیماری، خود را زودتر از موعد بازنشسته کنید؟
لذتبردن و خوشگذراندن
ممکن است شروع به فکرکردن در مورد بعضی چیزها کنید، مثلا اینکه در زندگیِ شما چه چیزهایی اهمیت دارند و میخواهید در آینده چطور زندگی کنید. آیا میخواهید تا آنجا که ممکن است به روال گذشته زندگی کنید یا روال زندگیتان را تغییر دهید؟ صحبتکردن در مورد آرزوها و خواستههایتان با اعضای خانواده و پزشک و پرستار، میتواند به شما کمک کند.
زندگی به روال دلخواه
ممکن است بخواهید تا هر مدتی که ممکن باشد، روال طبیعی زندگیتان را ادامه دهید. میتوانید به کارکردن ادامه دهید، همان سرگرمیهای قبلیتان را داشته باشید و کارهایی که قبلا هر روز یا هر هفته انجام میدادید، انجام دهید.
اگر این قضیه برای شما مهم است، درباره خواستهها و آرزوهایتان با خانواده و پزشک و پرستارتان صحبت کنید. این صحبت به آنها کمک میکند که درک روشنتری از بهترین نوع حمایت، مراقبت و درمانی که میتوانند به شما ارائه کنند، داشته باشند.
آغاز فصلی جدید
افراد زیادی به ما میگویند که مبتلابودن به یک بیماری انتهایی، یک ماشهچکان است. این وضعیت آنها را تشویق میکند که روالهای معمول زندگیشان را تغییر دهند و زندگی را بهتمامی «زندگی» کنند و به کارهای ناتمامشان بپردازند.
این کارها ممکن است شامل موارد زیر باشند:
- سفر به جاهایی که شما همیشه دلتان میخواسته آنجا را ببینید.
- امتحانکردن تجربههای جدید یا حتی یادگرفتن مهارتهای جدید.
- تماسگرفتن با افرادی که برای شما مهم هستند و صحبتکردن با آنها درباره احساساتتان.
- درستکردن جعبه حافظه برای خانواده و دوستان که در آن، پیامها، عکسها و چیزهایی خاص را بگذارید.
- نوشتن نامه یا ضبطکردن سی دی یا دی وی دی برای خانواده و دوستان تا به وسیله آنها شما را بهیاد بیاورند.
- حلکردن اختلافات قدیمی تا آرامش بیشتری داشته باشید.
هر تصمیمی که فکر میکنید درمورد شما درست است، گفتگو کردن با خانواده، دوستان، پزشک و پرستارتان در مورد این که شما چه میخواهید، میتواند به شما کمک کند. این گفتگوها به آنها کمک میکند تا از انتخابهای شما آگاه شوند و از شما حمایت کنند تا به آن کیفیتزندگی که خودتان میخواهید، برسید.
خانواده و دوستان
- کنارآمدن با واکنشهای خانواده و دوستان
ممکن است اعضای خانواده و دوستان شما به صورتهای «مختلف» به بیماری شما واکنش نشان دهند. این مسئله ممکن است به روابط شما با آنها ارتباط داشته باشد. برای برخی افراد، ممکن است آسان باشد که درباره مریضیتان حرف بزنند چون قبلا هم با شما رابطۀ نزدیکی داشتهاند. دیگران ممکن است در ابتدا فقط برای حل مسائل و مشکلات، کمک کنند.
اگر آنها از شما فاصله میگیرند
دلیل دیگر برای اینکه خانواده یا دوستان نخواهند درباره بیماری با شما حرف بزنند، ممکن است این باشد که آنها نمیخواهند با این واقعیت روبرو شوند که احتمال دارد شما را از دست بدهند. آنها ممکن است حتی موضوع صحبت را تغییر بدهند یا بترسند که مبادا، هم شما و هم خودشان از نظر روانی بهم بریزید. یک علت دیگر برای حرف نزدن آنها درباره بیماریتان این است که آنها «نمیدانند» باید «چه چیزهایی» را و «چگونه» بگویند.
اگر زیادی دخالت میکنند
برخلاف حالت قبل، ممکن است برخی افراد آماده باشند که درباره مریضیتان با شما حرف بزنند؛ قبل از اینکه خود شما این آمادگی را داشته باشید. اگر این حالت اتفاق افتاد، قبل از اینکه برای حرفزدن آماده باشید، این کار را انجام ندهید. به آنها بگویید وقتی آمادۀ این کار شدید، با آنها درباره بیماریتان صحبت خواهید کرد، یا از کسی که به او اعتماد دارید، بخواهید که این کار را بهجای شما انجام دهد.
حتی وقتی که آماده صحبتکردن شدید، ممکن است برخی اشخاص سؤالات زیادی از شما بکنند که خود این کار، باعث ناراحتی شما بشود. برخی افراد هم ممکن است بخواهند “زیادی” کمک کنند، یعنی بخواهند هر کار کوچکی را هم، «آنها» برای شما انجام دهند، درحالیکه خودتان قادر به انجامش هستید. در این شرایط، شما یا کسی که شما به او اعتماد دارید، باید بصورت مؤدبانه اما مقتدرانه، وضعیت را مدیریت کنید.
اگر نیاز به کمک دارید، کمک دیگران را قبول کنید
پس از اینکه خانواده یا دوستان شما از بیماریتان مطلع شدند، ممکن است به شما پیشنهاد کمک برای انجام کارهای مختلفی مانند خریدکردن، تمیزکردن منزل، آشپزی و نگهداری از بچهها بدهند.
اگر شما به کمکهایی احتیاج دارید، بوضوح به دیگران بگویید که نیازمند چه نوع کمک و حمایتی هستید.
در طول زمان، ممکن است شدت واکنشهای خانواده و دوستان به بیماری شما کمتر شود. اینکه برای دیگران روشن کنید که چه موقع شما دوست دارید با آنها حرف بزنید و چه احساسی دارید، کمک میکند که راهِ پُردستاندازی را که در پیش دارید؛ بهنرمی طی کنید.
حمایت از خانواده و دوستان
اینکه کسانی باشند که از نظر روانی از نزدیکان شما حمایت کنند، به بهترشدن اوضاع کمک میکند.
تغییراتی در روابط درون خانواده
بیماری شما ممکن است روابط شما با اعضای خانواده را تغییر دهد. برخی روابط ممکن است قویتر از گذشته شوند، درحالیکه برخی روابط دیگر، ممکن است پرتنش شوند. در اکثر مواقع، بهترین روش برای حل هر تغییر مشکلزا، صحبتکردن درباره آن تغییر است.
شریک زندگی شما
استرسِ آیندهای نامعلوم و مشکلاتِ ناشی از بیماری شما، ممکن است بر رابطه شما با شریک زندگیتان اثر منفی بگذارد. این وضعیت ممکن است وقتی اتفاق بیفتد که فرد از همسر بیمارش که او را دوست دارد، مراقبت میکند اما این فرصت را پیدا نکرده است که خودش بتواند با اثر این واقعه ناگوار کنار بیاید. در ابتدا ممکن است برای همسرتان، روبروشدن با واقعیت بیماری شما، دشوار باشد.
اگر رابطه شما درحال بدترشدن است، سعی کنید درباره احساستان با همسرتان صحبت کنید. اگر این کار خیلی دشوار است، ممکن است بخواهید بدون حضور همسرتان، با خانواده یا دوستانتان صحبت کنید. بعضیاوقات هم صحبتکردن با یک روانپزشک میتواند کمککننده باشد؛ چه جداگانه و چه همراه با همسرتان. همچنین شما میتوانید از پزشک معالجتان بخواهید که شما را به یک روانپزشک برای مشاوره معرفی کند.
مهم است که تصدیق کنید تغییر در روابط شما میتواند مثبت هم باشد. بیماری شما و مشکلاتی که با آنها مواجه میشوید، ممکن است شما و همسرتان را به یکدیگر نزدیکتر کند. برخی زوجها هم، روابطشان مانند دوران قبل از بیماری، ادامه پیدا میکند.
بچهها و نوههای شما
اگر شما بچهها یا نوههایی دارید، ممکن است درباره مطلعکردن آنها از بیماریتان و اثرات آن بر روابطتان نگران باشید. همچنین، آنها ممکن است شروع به مراقبت از شما کنند، کاری که باعث میشود جای شما با یکدیگر عوض شود، چون تاکنون این «شما» بودید که از آنها مراقبت میکردید اما حالا «آنها» از شما مراقبت میکنند. اگر این مسئله شما را اذیت میکند، بهصورت شفاف درباره نگرانیها و نیازهایتان با آنها حرف بزنید.
درباره اینکه چه کارهایی میتوانند برای شما انجام دهند که از نظر شما هم اشکالی نداشته باشد، با آنها صحبت کنید.
بچههای کوچکتر و نوجوانان ممکن است بهصورتهای مختلف واکنش نشان دهند. آنها ممکن است بخواهند دائما درکنار شما باشند و به شما بچسبند، یا برعکس از شما دوری کنند چون احساس خشم میکنند یا ممکن است احساس گناه کنند چون فکر میکنند بهنحوی، «آنها» باعث مریضشدن شما شدهاند. آنها همچنین ممکن است بخواهند در خانه، مسئولیتهای بیشتری بهعهده بگیرند و کارهایی را که بزرگسالان انجام میدهند، بکنند. مطالبی که درمورد روش صحبتکردن با بچهها درچنین شرایطی وجود دارند، میتوانند به شما کمک کنند تا با کودکان و نوجوانان، رفتار درستی داشته باشید.
والدین و خواهران و برادران شما
روابطی که افراد با والدین و خواهران و برادران خود دارند، بیهمتا است. اعضای بعضی خانوادهها خیلی به هم نزدیکند، درحالیکه برخی دیگر اینطور نیستند.
مانند همیشه، ارتباط برقرار کردن مهم است. هروقت احساس آمادگی کردید، درمورد بیماریتان، احساساتتان و هرمشکلی که دارید، با آنها حرف بزنید. این کار، معمولا بهترین روش برای روبراه کردن تغییراتی است که در روابط درون خانواده اتفاق میافتد.
انجام گفتگوهای دشوار
صحبتنکردن درباره بیماریتان میتواند به احساس منزویشدن منجر شود که مشکلات را بیشتر میکند. بسیاری از افراد وقتی درباره موضوعات دشوار (مثل مبتلاشدن به یک بیماری جدی) با خانواده و دوستانشان صحبت میکنند، خودِ این صحبتکردن، باعث ایجاد احساس آرامش و آسودگی خاطر در آنها میشود.
صحبتکردن با هر یک از اعضای خانواده و دوستان بصورت انفرادی
شما با اعضای خانواده و دوستانتان روابط «متفاوتی» خواهید داشت. بنابراین شاید لازم باشد با هر کدام از آنها، درباره مریضیتان، به روش متفاوتی گفتگو کنید. بعضی از آنها ممکن است ترجیح بدهند که با شما بنشینند و یک صحبت جدی و عمیق درمورد موضوع داشته باشند. بعضی دیگر ممکن است ترجیح دهند وقتی که شما آماده گفتگو هستید و آنها هم احساس آرامش میکنند (مثلا وقتی با هم تلویزیون تماشا میکنید یا با هم آشپزی میکنید)، درباره موضوع با هم صحبت کنید.
درمورد دشوارترین مکالمات، صداقت معمولا بهترین روش است. درباره اینکه دیگران هیجانات و احساسات شما را ببینند، نگران نباشید. این اتفاق ممکن است حتی باعث احساس آرامش و راحتی شما شود.
صحبتکردن با هر یک از اعضای خانواده و دوستان بصورت گروهی
ممکن است به این نتیجه برسید که برایتان آسانتر است که با خانواده و دوستانتان، همگی، در «یک جلسه» صحبت کنید یا آنها را در دستههایی گروهبندی کنید و با این «گروهها» جداگانه صحبت کنید. صحبتکردن با آنها در قالب یک یا چند گروه میتواند کمک کند که اطلاعات و صحبتهایتان را چندین بار تکرار نکنید؛ صحبتهایی که ممکن است برانگیزنده هیجانات شما باشند.
این کار همچنین ممکن است خانواده و دوستانتان را تشویق کند که با صراحت بیشتری در مورد احساساتشان صحبت کنند چون اگر یک نفر صحبت کند یا سؤالی از شما بپرسد، احتمال دارد که تعداد افراد بیشتری دنبالۀ حرف او را بگیرند.
پخش خبر بیماری شما بوسیله یک عضو خانواده یا یک دوست مورد اعتماد، بهدرخواست خود شما
شما ممکن است بخواهید درمورد بیماریتان با دیگران صحبت کنید اما احساس کنید که قادر نیستید این کار را مستقیما خودتان انجام دهید. در چنین حالتی، از یک عضو خانواده یا یک دوستِ نزدیک بخواهید «سخنگو»ی شما شود و پیامهای شما را به دیگران و پیامهای دیگران را به شما برساند. کسانی را که این سخنگو با آنها وارد گفتگو میشود، شما خودتان انتخاب میکنید.
به این روش، خانواده یا دوستانِ شما، در جریان آخرین اخبار مربوط به بیماری شما (چیزهایی که شما خودتان تعیین میکنید)، قرار میگیرند؛ بدون اینکه شما از نظر هیجانی فرسوده شوید و ازپادرآیید. شما همچنین در آینده خواهید توانست به سؤالات افراد، در زمان مناسب پاسخ دهید.
تقاضای حضور یک فرد حرفهای
ممکن است به این تصمیم برسید که سادهترین راه برای صحبت با خانواده و دوستان، تقاضا از پزشکی است که مسئول مراقبت از شماست تا از طرف شما، با آنها صحبت کند. حالت دیگر این است که شما بخواهید پزشکتان فقط در چنین جلسهای، «حضور» داشته باشد. این کار باعث میشود که شما اعتمادبهنفس بیشتری برای صحبتکردن درباره بیماریتان پیدا کنید. همچنین میتوانید از قبل تمرین کنید که چه چیزهایی را به آنها بگویید.
صحبتکردن با دیگران بهصورت آنلاین
انتخاب دیگر میتواند این باشد که از طریق شبکههای اجتماعی با دیگران ارتباط برقرار کنید. این روش، ممکن است یک شیوه عالی برای فرستادن اخبارِ بهروزِ کوتاه درمورد خودتان و صحبت درباره وضعیتتان باشد، درحالیکه در محیطِ راحتِ خانۀ خودتان هستید.
در این روش، شما میتوانید انتخاب کنید که چه کسانی پیامهای شما را دریافت کنند و چه کسانی دریافت نکنند؛ بهاینترتیب، افراد بسیار زیادی شروع به سؤالکردن از شما یا اظهارنظر نمیکنند. اگر نحوۀ کارکردن با شبکههای اجتماعی را خوب نمیدانید و در عین حال میخواهید از این روش استفاده کنید، از یک عضو خانواده یا دوست کمک بگیرید.
احساسات شما
- احساساتی که ممکن است داشته باشید
در طول بیماریتان، ممکن است احساسات بسیار متفاوتی داشته باشید. این احساسات ممکن است بهسرعت تغییر کنند و در برخی مواقع، ممکن است چندین نوع احساس را پشتِسرِهم تجربه کنید. هرچند ممکن است سخت باشد اما سعی نکنید این احساسات را نادیده بگیرید. اگر برایتان ممکن است، درباره احساساتتان با کسی که مورد اعتماد شماست، صحبت کنید.
انکار
شما ممکن است به این نتیجه برسید که بهترین راه برای کنارآمدن با وضعیتتان، این است که آنچه را که اتفاق افتاده است، انکار کنید. یعنی فکر کنید که بیماری به سراغ شما نیامده است. ممکن است حتی این تصمیم، آگاهانه نباشد. انکار ممکن است فقط به این صورت باشد که شما فکر کنید بهترین چیز برای شما در حال حاضر این است که «هرچهکمتر» درباره وضعیتتان بدانید و صحبت کنید. اگر چنین احساسی دارید، اشکالی ندارد این نظر را به افراد دوروبرتان که میخواهند درباره بیماریتان با شما حرف بزنند، بگویید. اما اگر انکار بر «درمان» شما تأثیر میگذارد یا باعث میشود وضیعتتان بدتر شود، ممکن است لازم باشد که برای مشورت، از یک روانپزشک کمک بگیرید.
خشم
برخی مواقع، احتمال دارد خشمگین شوید. این یک واکنش طبیعی در چنین شرایطی است. ممکن است دلتان بخواهد فریاد بکشید “چرامن؟”، “چرا این بیماری؟”.
این وضعیت، اگر علائم بیماری شما در گذشته جدی گرفته نشده است یا احساس کنید که مناسبترین بررسیها یا درمانها برایتان انجام نشده است، ممکن است اتفاق افتد. همچنین، گاهی این وضعیت بخاطر تفسیرهایی است که شما در مورد علّت مبتلاشدنتان به بیماری دارید. مثلا ممکن است فکر کنید بیمارشدن، برای تنبیهکردن انسانها است و در مرحله بعد هم اعتراض داشته باشید که مگر من چه کردهام که چنین تنبیهی برای من درنظرگرفتهشده است.
شما ممکن است از تأثیرات بیماری بر زندگی و روابطتان یا بهمریختن برنامههای زندگیتان دلخور باشید. اگر خشمی که احساس میکنید، در حدی است که شما را اذیت میکند، میتوانید دراینباره با یک فرد حرفهای، مانند یک روانپزشک صحبت کنید.
احساس گناه
بسیاری از کسانی که به یک بیماری جدی مبتلا میشوند، احساس گناه میکنند. بعضیاوقات، احساس گناه به این علت است که خودشان را بخاطر سبکزندگیشان که باعث بیماریشان شده است، سرزنش میکنند یا به این خاطر که میتوانستند زودتر متوجه علائم بیماری خود شوند. برخی افراد احساس میکنند که قرار است باری بر دوش دیگران شوند یا بهنحوی خودشان مسئول عدمتأثیر درمان هستند.
بهیاد داشته باشید که نگرانی، باعث بهترشدن وضعیت شما نمیشود. اگر ممکن است، بجای نگاهکردن به گذشته، به آینده نگاه کنید و به بهترین صورتی که میتوانید، «زندگی» کنید.
ترس
طبیعی است که گاهی احساس ترس و اضطراب کنید. انسانها بیشتر از همه، از مرگ یا دردکشیدن میترسند. ممکن است از اینکه بیماریتان چگونه از نظر جسمی و روانی بر شما اثر خواهد گذاشت، دچار ترس شوید. همچنین ممکن است درباره درمانتان و عوارض آن دچار نگرانی باشید.
بسیاری از افراد، از اثری که بیماری و مرگشان روی اطرافیانشان خواهد گذاشت، میترسند. هر احساسی که شما دارید، بدانید که تنها نیستید. همچنین مهم است که بدانید ترسهای افراد، اغلب مطابق واقعیت نیستند. علاوه بر خانواده و دوستان شما، افرادی حرفهای، مثل پزشک و پرستار شما هستند که میتوانند به شما قوّتقلب دهند و به شما کمک کنند تا ترستان را مدیریت کنید.
■ ادامه مطلب را در شماره بعدی نشریه سروش شمس میتوانید دنبال کنید.
* Living with a terminal illness- Support for you and those close to you. Marie Curie – Care and support through terminal illness, April 2015.
https://www.mariecurie.org.uk/help/support/publications/all/living-terminal-illness