زندگی با یک بیماری جدی – 3
مراقب سلامتی خود باشید
روانپزشک، دانشیار پژوهش مرکز تحقیقات سرطان انستیتو کانسر دانشگاه علوم پزشکی تهران
بخش عمده این متن، ترجمه کتابچهای است که سازمان ماری کوری منتشر کرده و در سایت این سازمان، بصورت رایگان در دسترس است.*
برای هر یک از ما، این احتمال وجود دارد که روزی به یک بیماری جدی مبتلا شویم، بیماریای که ممکن است مدتی کیفیتزندگی ما را تحتتأثیر قرار دهد؛ باعث کوتاهتر شدن عمر ما شود یا حتی ادامه زندگی ما را بهسرعت بهخطر بیندازد. چنین شرایطی، ما را با مسائلی مواجه میکنند که پیش از آن شاید در زندگی ما مطرح نبودند؛ مسائلی که باید درباره آنها فکر کنیم، در مورد بعضی از آنها از دیگران کمک بگیریم و با بعضی از آنها کنار بیاییم و آنها را بپذیریم.
در ادامه مطالب شماره قبل، به برخی از این مسائل میپردازیم.
- فعال نگهداشتن خود
حفظ تحرک در دوران ابتلا به بیماری جدی، میتواند به کاهش برخی اثرات بیماری کمک کند، اثراتی مانند استرس، درد و خستگی. حتی حرکات ملایم، میتواند به بهترشدن خُلق و کیفیتزندگیتان کمک کند و باعث شود احساس کنید کنترل بیشتری بر اوضاع دارید.
چرا به ورزش نیاز دارید؟
همه ما برای اینکه بدنمان خوب کار کند، به ورزش احتیاج داریم. ورزش به ما کمک میکند تا از نظر جسمی و روانی احساس خوبی داشتهباشیم.
ورزش از راههای زیر به سلامت جسمی شما کمک میکند:
- به شما انرژی میدهد
- تنگینفس شما را بهتر میکند
- قوام عضلات و انعطافپذیری مفاصلتان را بهتر میکند
- وضعیت گردشخون و فشارخونتان را بهتر میکند.
ورزش میتواند از راههای زیر برای سلامت روان شما نیز مفید باشد:
- به شما کمککند تا تمدّد اعصاب داشته باشید (ریلکس شوید)
- به شما کمک کند تا خواب بهتری داشتهباشید
- احساس کلی بهتری در مورد سلامتتان داشتهباشید
- تمرکز شما را بهتر کند و باعث شود هوشیارتر باشید
- خوبغذاخوردن
بیماری، درمانهای آن و داروها ممکن است باعث شوند اشتهای شما کم شود یا اشتهایتان را از دست بدهید. سلیقه شما و علاقهتان به غذاها هم ممکن است تغییر کند. نگراننباشید، این مسئله، شایع است.
ازدستدادن اشتها
گاهیاوقات، حتی اگر کسی غذایی مخصوص برای شما درستکردهباشد، ممکن است احساسکنید میل به غذا ندارید. ممکن است این حالت به دلایل مختلف، مانند مشکلاتی در بلع یا هضم، زخمیبودن دهان، یا بخاطر بیماری یا درمان بیماری باشد.
پیشنهادات زیر ممکن است به شما کمک کنند:
- صبح که از خواب بیدار میشوید، صبحانه بخورید. این هنگام از روز، اشتها در بهترین وضعیت خود قرار دارد
- خوردن مقادیرِ کمِ غذا بطور منظم، قابلتحمل است و ممکن است خوشایندتر باشد
- ممکن است برایتان راحتتر باشد درحالیکه راست نشستهاید، غذا بخورید
- خوردن مقادیر کم مغزها و آجیل یا تکههای میوه را در میانوعدهها فراموش نکنید.
پیشنهادهای بیشتر:
-
سلیقههای غذایی شما ممکن است تغییر کنند بنابراین غذاهایی را انتخاب کنید که بیشتر از همه، از آنها خوشتان میآید.
-
سعیکنید موقع خوردن، نمک یا شکر به غذا «اضافه» نکنید.
-
سعیکنید مقدار زیادی آب بنوشید.
حالت تهوع
اگر بوی غذای گرم، حالتان را بهممیزند، سعیکنید غذاهای سرد (شامل غذاهایی که احتیاج به پختن ندارند)، بخورید. گوشت سرد، میتواند انتخاب خوبی باشد و غذاهای خام، مانند میوهها، سبزیجات، آجیل، دانهها و برخی محصولات لبنی، بسیار مغذی هستند.
شیرینیهای پختهشده میتوانند خشکی دهان را کمتر کنند و تهوع را کاهش دهند. نوشابههای گازدار مانند آبمعدنیها یا لیمونادهای گازدار نیز میتوانند کمککننده باشند.
غذاهای نرم و مایع
ممکن است خوردن غذاهای مایع مانند سوپ، پورههای میوهها و سبزیجات، مکملهای غذایی مانند Ensure، Fortisip یا Complan، میلکشیکهای طعمدار یا غذاهای نرم مانند پوره سیبزمینی، مخلوط برنج و گوشت و سبزیجات (ریزوتو)، ژله و بستنی برایتان آسانتر باشد.
اکثرِ این غذاها، وقتیکه خوردن غذاهای دیگر آسان نیست یا تمایلی به خوردن آنها ندارید، میتوانند استفاده شوند.
اگر هوس بعضی طعمها را کرده باشید، آبنبات ژلهای میتواند انتخاب خوبی باشد، اگرچه چندان مغذی نیست.
نکات عملی
ممکن است موقع غذاخوردن به کمک نیاز داشته باشید:
- اگر راستنشستن برایتان مشکل است، موقع غذاخوردن، چند بالش میتوانند شما را در وضعیت راست نگهدارند.
- هنگامیکه روی تخت هستید، میزی که بتوان از آن روی تخت استفاده کرد، کمککننده است.
- اگر خوردن غذا بدون کمک دیگران، برایتان سخت یا خستهکننده است، از فرد دیگری برای غذاخوردن کمک بگیرید.
- غذاخوردن ممکن است طول بکشد، بااینهمه، این وقت را اختصاص دهید.
مشورت کردن با پزشک
اگر مشکلات شما در مورد اشتها ادامهدارد یا وزنتان درحالکمشدن است، به پزشکتان بگویید. اگر تهوع مانع خوردن شما است، او میتواند آن را درمان کند. قبل از اینکه تغییرات بزرگی در رژیمغذاییتان بدهید، با دکترتان صحبت کنید.
- کنترلکردن درد
شما و مراقبتان ممکن است در مورد درد نگران باشید. تجربه هر کس از درد، مختلف است؛ درد بسته به بیماری، فرد و نوع درمانی که دریافت میکنید، میتواند متفاوت باشد. نکته اصلی که باید بدانید، این است که اکثر دردها قابلکنترل هستند و گاهی بر اثر کنترل درد، افراد هیچ دردی را تجربه نمیکنند.
درد میتواند بر خُلق شما اثر بگذارد و باعث غمگینی یا تحریکپذیری (زود از کوره دررفتن) شما شود. دردهای شدید حتی میتوانند باعث شکلگرفتن افکار خودکشی شوند. همچنین، درد میتواند باعث ایجاد یا تشدید چالشها و مشکلات معنوی شود چون تحمل شرایط را برای فرد دشوارتر میکند. بنابراین باید اقدامات لازم برای کنترل درد انجام شوند تا نهتنها از نظر جسمی، بلکه از نظر روانی و معنوی نیز آسیب نبینید.
چه چیزی باعث درد میشود؟
درد میتواند عضلات، استخوانها، اعضاء داخلی بدن، پوست، مفاصل و بافتهای بدن را درگیر کند. درد میتواند به علت یک بیماری، جراحی یا درمانی دیگر ایجاد شود. درد همچنین میتواند، نه به علت یک «بیماری خاص»، بلکه به دلیل یک «مشکل» ایجاد شود؛ مانند التهاب مفصل (آرتریت).
وقتی پایانههای عصب در بدن، تخریب میشوند (مثلا بهعلت بیماری)، پیامی را به مغز میفرستند که باعث میشود فرد احساس درد یا ناراحتی کند.
مدیریت درد
منظور از مدیریت درد، کنترل درد است تا فرد بیجهت رنج نکشد. درعینحال، مدیریت درد، «همیشه» به این معنی نیست که فرد «کاملا» از درد رهایی یابد.
برخی افراد هم ترجیح میدهند مقداری ناراحتی را تحمل کنند تا اینکه مقادیر بالایی داروی ضد درد دریافتکنند که ممکن است باعث خوابآلودگی آنها شود و نتوانند با دیگران ارتباط برقرار کنند. داروهای مختلفی وجود دارند که میتوانند برای کنترل درد استفاده شوند. این داروها ممکن است به تسکین درد یا کمکردن علائم دیگر کمک کنند.
کمکگرفتن
برای مدیریت درد، افراد مختلفی مانند پزشکان، پرستاران و فیزیوتراپیستها ممکن است درگیر کار شوند تا بهترین راه کمک به شما را پیدا کنند. برای کنترل درد، ممکن است لازم باشد شما هم درگیر کار شوید و مقدار دردتان را بطور منظم چک کنید چون درد روی کیفیتزندگیتان اثر میگذارد و شما بهتر از همه میدانید که دردتان چه وضعیتی دارد و به چقدر تسکین درد نیاز دارید. شما میتوانید درباره انتخابهایی که در مورد تسکین درد وجود دارد، با دکتر یا پرستارتان صحبت کنید.
باید بتوانید در مورد مقدار و نوع مدیریت دردی که نیاز دارید یا میخواهید، تصمیم بگیرید. گاهیاوقات، افراد ترجیح میدهند «داروها»ی زیادی برای درد دریافت نکنند و ممکن است بخواهند «دیگر روشها»ی تسکین درد را امتحان کنند.
درد معنوی
درد معنوی وقتی اتفاق میافتد که شما معنای زندگی یا هدف از زندگی را از دست بدهید و نیازهای معنویتان برآورده نشوند. اینها میتوانند شامل نیاز به پرداختن به «از دست دادن معنا یا هدف» و «روبرو شدن با پشیمانیها و حسرتها یا مسائل حلنشده» باشند.
درد معنوی معمولا بر اثر یک واقعه بزرگ (مانند مبتلاشدن به یک بیماری جدی) ایجاد میشود، واقعهای که ارزشها و باورهای اصلی شما را به چالش میکشد. آن ارزشها و اعتقادات، لزوما ارزشها و اعتقادات «مذهبی» نیستند؛ هرچند میتوانند ارزشها و اعتقادات مذهبی هم باشند.
درد معنوی، همان افسردگی نیست؛ اگرچه هر دو میتوانند همزمان وجود داشته باشند. درد معنوی میتواند درد جسمی را بدتر کند. درنتیجه، کاهش درد معنوی نیز ممکن است به کاهش درد جسمی کمک کند.
* Living with a terminal illness- Support for you and those close to you. Marie Curie – Care and support through terminal illness, April 2015.
https://www.mariecurie.org.uk/help/support/publications/all/living-terminal-illness