🌸 به نام آفریدگار زیبایی ها🌸
اولین بار این دوست سمج ُ خودم کشف کردم
ناخوانده سفت و سخت نشسته بود رو لطیف ترین نقطه بدنم . سونوگرافی و بیوپسی نشان داد که ما چند ماهی رو باید با هم دوست باشیم تا با کمک کموتراپی بتوانم مهمان ناخوانده ام را از وجودم بیرون کنم . روز اول که شنیدم نازنین سینه ام باید تخلیه شود و چند پزشک تایید کردند. شوک عجیبی بود اما چاره ای نبود برای پیروزی باید مقاوم بود. تمام مراحل اداری برای انجام کموتراپی رو خودم انجام دادم بدون اینکه خانواده ام بدانند و تزریق اول انجام شد . درد بعد از تزریق زجرآور بود اما نباید صدای آه و ناله ام را مادرم میشنید چون او هیچ نمیدانست در روزهای بعد خیلی آرام و با حوصله داستانم را برایش تعریف کردم تا بداند دخترش چقدر توانمند و بزرگ است که تنهایی به مبارزه برخواسته. بعد از 8 جلسه کموتراپی زمان عمل فرا رسید . یقین دارم توکل بخدا بود که مرا آنچنان محکم و استوار نگه داشته بود که از هیچ نترسم . پزشکان معتقد بودند که سینه ام باید تخلیه شود اما از آنجایی که حکمت و مصلحت دست یگانه خدایمان است تنها توده را در اوردند و زندگی دوباره من از ابتدا شروع شد . رویش مجدد موهایم مرا به زندگی و امید بیشتر دعوت میکرد.
🌸سرطان سهمی از دنیای من بود / تا با رویش مجدد موهایم / دوباره زیستن را تجربه کنم 🌸
با بیماری ام جنگیدم چون عاشق زندگی و عاشق زنده بودنم
میترسم از روزی که ناامیدانه زندگی کنم چون در ناامیدی حسرتی ست به عظمت نابودی
پیامم برای خوانندگان این است از هیچ نترسیم که در پس همه این سختیها و ناملایمات ، آرامش و آسودگی هست به شیرینی خوردن آب خنک در تابستان .من بیش از یک بیمار مبتلا به سرطانم زیرا ، راه میروم و از پاهایم از وزش نسیم ملایم بر گونه هایم لذت میبَرم چون حالا قدر دَم و بازدمی که غیر ارادی است را بهتر از قبل میدانم و با تمام سلولهای بدنم عطر خوش زندگی را حس میکنم . به امید پیروزی
نیره رفیعای