دیشب از پشت بام ستاره
ماه برقلب من وحی میشد
آسمان صاف واندیشه باران
آه !بر قلب من وحی میشد
دیشب از پشت بام ستاره
باتو تا بی نهایت پریدم
از نگاه بلورین چشمت
یک جهان روشنایی خریدم
دیشب از عشوه وناز مهتاب
آرزوی لقای تو کردم
تادر آیینه ی ماه رویت
شد عیان جان فدای تو کردم !
دیشب از پشت بام ستاره
کهکشان را در آغوش کردم
تا تورالمس کردم به یکبار
لحظه ها را فراموش کردم
آه رویا و رویا و رویا
روبرویم به صد ناز رقصید
دستهای خیال تو دیشب
از نگاهم گل خواب را چید