پنج راهکار برای اینکه مردم سلامت خود را کنترل کنند

دکتر فاطمه زارعی

دکتری آموزش بهداشت و ارتقای سلامت

دانشکده علوم پزشکی دانشگاه تربیت مدرس

 

پنج راهکار برای اینکه مردم سلامت خود را کنترل کنند

نگاه و باور مردم درباره به سلامت و آنچه که بر آن اثر دارد، از گذشته  تا امروز، تغییر یافته است. مردم در گذشته تصور می‌کردند که بیماری‌ها و مشکلات مربوط به سلامت‌شان به عوامل ماوراء طبیعت ارتباط دارد. کم کم که تکنولوژی و علم پیشرفت کرد متوجه  شدند بسیاری از بیماری‌ها با رعایت بهداشت فردی برطرف می‌شود به‌طوری که بعدها متوجه شدند خیلی از بیماری‌ها اصلاً مسری نیستند ولی بسیار کشنده‌تر از بیماری‌های واگیردار تلقی می‌شدند؛ مثل سرطان. به همین دلیل فناوری‌های پیچیده  پزشکی و درمانی با صرف هزینه‌های بسیار در تلاش بودند تا این نوع بیماری‌ها را مثل سرطان مهار کنند. تحقیقات اهل فن هم نشان می‌داد که سرطان با کم‌تحرکی، تغذیه ناسالم، مصرف دخانیات و الکل ارتباط دارد. به‌عبارت دیگر، شیوه زندگی مردم به سرطان ربط دارد. تو گویی فقط درمان‌های پزشکی چاره‌ساز نیست و علی‌رغم تلاش پزشکان در درمان بیماری غیر واگیر مثل سرطان، همچنان مردم سیگار می‌کشیدند؛ در دورهمی‌های دوستانه قلیان آتش می‌کردند و به بهانه‌های مختلف از غذاهای آماده و فست‌فود استفاده می‌کردند.

در این دوره روانشناسان اعتقاد داشتند ریشه این رفتارهای غیر بهداشتی در درون آن‌هاست و با به‌کارگیری شیوه‌های پاداش و تنبیه و شرطی‌سازی امکان تغییر رفتار غیربهداشتی، به رفتار بهداشتی وجود دارد از این رو تلاش بر این بود تا مفاهیم سلامت  با استفاده از تئوری‌ها و الگوی تغییر رفتار در بین مردم نهادینه شود از این رو یکی از مهم‌ترین و به‌صرفه‌ترین شیوه‌ها آموزش بهداشت بود. به‌طوری‌که برخی از متخصصان معتقد بودند با افزایش آگاهی و دانش فرد، نگرش و باورهای او هم نسبت به آن موضوع تغییر می‌کند، در نتیجه رفتار او هم در نهایت تغییر پیدا می‌کند. خب تا حدی این الگو و این نگاه در برخی موضوعات درست از آب در می‌آمد، تا اینکه سؤالی اساسی برای برخی ژرف‌اندیشان مطرح شد. چرا هنوز متخصصان درمان سرطان اضافه وزن دارند؟ یا چرا یک متخصص جراحی  قلب، سیگار می‌کشد؟ آیا  از ارتباط بین چاقی و یا سیگار کشیدن با  بیماری سرطان و یا بیماری قلبی آگاهی و یا دانش ندارد یا به مضر بودن سیگار یا چاقی  اعتقاد ندارد؟ اجازه بدهید قاطعانه پاسخ دهیم و بگوییم خیر! مطمئناً یک متخصص سرطان و یا قلب به عوارض سیگار و چاقی هم آگاه است و آشنایی دارد و هم معتقد است اما همچنان رفتار بهداشتی ندارد. پس نمی‌توان گفت که هر فرد با دانش بالا و اعتقاد صحیح  احتمالاً رفتار بهداشتی هم خواهد داشت. به نظر می‌رسد ریشه این رفتار را باید فراتر از درون و ذهن انسان جستجو کرد؛ جامعه!

بله جامعه و اجتماع. جامعه شناسان اعتقاد دارند رفتار در جامعه شکل می‌گیرد. چه  رفتار بهداشتی و سالم و چه رفتار ناسالم و غیربهداشتی. این جامعه است که  شیوه زندگی افراد را جهت می‌دهد. فرهنگ، باورها و ارزش‌های اجتماعی، سنن و به طور کلی عوامل اجتماعی بر انتخاب رفتار بهداشتی نقش دارد. پس مداخلات برای تغییر یک رفتار بدون در نظر گرفتن عوامل اجتماعی مؤثر بر آن، ناقص است.

متخصصان حوزه سلامت از سراسر دنیا با رشته‌های و تخصص‌های مختلف در سال 1986 در کنفرانسی جهانی در شهر اوتاوا در کشور کانادا دور هم جمع شدند و بیانیه‌ای صادر کردند و ضمن قدردانی از تلاش‌های متخصصان در حوزه‌های درمانی و روان‌شناختی اعلام کردند که از این به بعد دستیابی به سلامت در بین مردم با رویکرد جدیدی تحت عنوان “ارتقای سلامت” ممکن خواهد بود. هدف این رویکرد جدید این است که مردم را توانمند سازد به‌طوری‌که خود بتوانند بر عوامل مؤثر بر سلامت خود کنترل داشته باشند به شرط اینکه افراد و گروه‌ها خودشان قادر به شناسایی نیازها و خواسته‌های خویش باشند و بتوانند با شرایط و تغییرات محیطی اطراف خود تطابق پیدا کنند.

متخصصان ارتقای سلامت برای رسیدن به این هدف پنج راهکار اساسی را پیشنهاد می‌کنند. این پنج استراتژی عبارت‌اند از:

  • ايجاد سياست عمومی سلامت محور
  • توسعه محيط‌های حامی سلامت
  • تقويت اقدامات جامعه در خصوص سلامت
  • توسعه مهارت‌های فردی
  • بازنگری سيستم خدمات سلامت

در این شماره، اولین استراتژی شرح داده می‌شود

ايجاد سياست عمومی سلامت محور

سیاست‌های عمومی ارتقا دهنده سلامت به موضوعاتی مثل وضع قانون، معیارهای مالی، مالیات و تغییرات سازمانی می‌پردازد. برای مثال آیا تا به  حال فکر کرده‌اید متخصصان تغذیه چقدر به مصرف میوه و سبزی‌های تازه برای پیشگیری از سرطان توصیه می‌کنند؟ و چقدر ما ضمن قدردانی از متخصصان تغذیه از اینکه اطلاعات خوبی درباره ارزش غذایی میوه و سبزی‌های تازه در اختیارمان قرار می‌دهند، تشکر می‌کنیم ولی بعد که به جیب خالی خود نگاه می‌کنیم در دل خود به اموات متخصص تغذیه خدابیامرزی می‌فرستیم!؟.

خب متخصص تغذیه استراتژی آموزشی را به کار گرفته و درست هم اجرا کرده و اطلاعات ما را هم افزایش داده است. اما تصمیم ما برای تهیه و مصرف میوه و سبزی‌های تازه به خیلی عوامل دیگر بستگی دارد. حال فکر کنید اگر دسترسی ما به میوه و سبزی‌های تازه آسان‌تر بود، چه تأثیری در میزان مصرف ما می‌داشت؟ تصور کنید قوانینی وضع می‌شد که  قیمت میوه و سبزی‌های تازه نسبت به سایر مواد غذایی ارزان‌تر بود یعنی به کل فرایند تهیه، توزیع و فروش میوه و سبزی‌ها یارانه تعلق می‌گرفت و تهیه آن را برای من و شما آسان‌تر و ارزان‌تر می‌کرد. حال باز هم در دل برای اموات متخصص تغذیه خدا بیامرزی می‌فرستادیم ؟!

بگذارید مثال دیگری بزنم، تصور کنید قوانینی وضع شود که به کلیه تولیدکنندگان میوه‌های ارگانیک وام و یارانه تولید محصولات سلامت اعطا شود و از آن‌ها حمایت شود و به نسبت محصولات گلخانه‌ای و زود بازده ارزان‌تر در اختیار مصرف‌کننده قرار گیرد. شما به‌عنوان انتخاب‌گر سبک زندگی و بشقاب غذایی خود کدام‌یک را انتخاب می‌کردید؟، محصولات ارگانیک ارزان‌تر یا محصولات غیر ارگانیک گران‌تر؟

می‌بینید! قوانین و سیاست‌ها در سلامت ما اثر دارند. آموزش و بهبود نگرش‌های ما درباره بیماری‌ها و راه‌های پیشگیری آن، مؤثر است اما کافی نیست.

نتیجه‌ای پیدا نشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

دو × پنج =