روزنامهنگار
سالهاست با یکی از همکاران عزیزم، رفیق گرمابه و گلستانیم. انسان والایی که پس از بازنشستگی، رسیدگی به امور افراد بیسرپرست و بیماران خاص را پیشه کرده و تاکنون در این مسیر گامهای مثبت زیادی برداشته و توشه آخرت اندوخته است.
اوایل مهرماه در یکی از دیدارهای حضوری از ناراحتی گوارشی سخن به میان آورد که آرام و قرار را از او گرفته بود.
پس از انجام کولونوسکوپی وجود یک تومور به نگرانی و تضعیف روحیهاش دامن زد و کمکم آثار ناامیدی، دغدغه و استرس در چهرهاش آشکار شد. دیگر از آن نشاط و خنده و شادمانی و رسیدگی به کارهای عامالمنفعه خبری نبود.
القصه عکسها و نتایج آزمایشها را پیش جراح برد و پزشک پس از مشاهده تومور بدخیم در روِده بزرگ عمل جراحی را در اولین فرصت توصیه کرده بود. پس از بازگشت از مطب تلفن زد که هقهق گریه امانش نداد و توصیهها و نصیحتهای من هم کارساز نشد.
خوشبختانه با نتیجهبخش بودن عمل جراحی، روحیهاش تا حدودی بهتر شد. در دوران نقاهت همسر و فرزندان، دوست و آشنا برای برگشت او به روحیه قبلی سنگ تمام گذاشتند.
یکشب با خوشحالی غیرقابل توصیفی که برایم بسیار عجیب آمد. زنگ زد و از قول دکتر گفت: “آزمایش پاتولوژی نشان داده از مرحله شیمیدرمانی عبور کردهام” پاسخ پزشک خیلی کمک کرد تا این رفیق شفیق ما دوباره به زندگی عادی برگردد و روزبهروز سرحالتر و با نشاطتر از قبل باشد.
در حال حاضر با نظر پزشک به آزمایشهای دورهای هر سه ماه یکبار بسنده کرده و بگوبخندهایش در دورهمیهای دوستانه و محفلهای خانوادگی زبانزد عام و خاص است.
حالا علاوه بر انجام کارهای خیر و عامالمنفعه، دوست و سنگ صبور خیلیها ازجمله چند بیمار مبتلا به سرطان است.