محمود مختاریان – صادق شاهیان نطنزی – داوود ابراهیمی
دکتر غلامرضا پورمند فارغالتحصیل رشته ارولوژی دانشگاه تهران و فلوشیپ پیوند کلیه از انگلستان یکی از محققان برتر، ارولوژیست نمونه سال و بنیانگذار دستگاه سنگشکن کلیه در کشور است که 70 طرح پژوهشی و بیش از 131 مقاله علمی در علوم پزشکی منتشر کرده است، دارای H index 28 است. او که سابقه ریاست بیمارستان سینا و مرکز تحقیقات ارولوژی دانشگاه علوم پزشکی تهران را در کارنامه خود دارد، درباره پیشرفتهای پزشکی ایران درزمینهٔ ناباروری، پیوند کلیه و سرطانهای مربوط به دستگاه ادراری و پروستات و راههای نوین درمانی در مصاحبه با ما سخن میگوید:
علاقهمندی من به پزشکی از زمانی آغاز شد که در دوران تحصیل، با توجه به نمرات کسب شده به این نتیجه رسیدم که میتوانم وارد رشته پزشکی شوم و با خدمات پزشکی و تحقیقاتی در جامعه تأثیرگذار باشم.
وقتیکه دوره پزشکی عمومی به اتمام رسید یکی از رشتههایی که مناسب با وضیعت خودم دیدم رشته ارولوژی بود. این رشته تخصصی اگرچه نسبت به جراحی عمومی محدودتر است، سالبهسال پیشرفتهتر میشود.
IVF خداحافظی با نازایی
در مطالعهای که در سال1977 داشتم متوجه شدم یکرشتهای از آن جدا شده بنام IVF که برای زوجین مطالعه میکند که اگر بارور نمیشوند آنها را به باروری برساند. این رشته در انگلستان یک سال دوره داشت. در سال 1978 در دنیا بچهای متولد شد که نامش را تست تیوب بیبی گذاشتند، یعنی بچه آزمایشگاهی، نظر جهانیان به این سمت معطوف شد. در این روش با قراردادن اسپرمها و تخمکها در لوله آزمایشگاه، بسیاری از کسانی که نابارور هستند، بارور میشوند. از آن زمان که بحثART به میان آمد. اکنون ادعا این است، زوجی نیست که با استفاده از سلولهای بنیادی بارور نشود.
من در آمریکا این شانس را داشتم که در دانشگاه یو سی ال ای زیر نظر استادی بسیار خوب بنام کپی راتمن که رئیس بخش اندرولوژی و کرایوبنک (بانک اسپرم جنوب کالیفرنیا) به تحصیلاتم ادامه دهم. بعد هم در انگلستان در خدمت آقای دکتر جان پرایر بودم. بعد از آن هم آمدم ایران و با کمک همکارانم در وزارت بهداشت و همسرم که او هم متخصص زنان بود، در این رشته مشغول شدیم. همسرم 18 ماه این دوره را در انگلستان گذراند و خوشبختانه الآن دارای یک بخش مستقل تحت عنوان تولیدمثل یا آی وی اف در بیمارستان یاس (میرزا کوچک خان سابق) است.
تست PSA، تشخیص را آسان کرد
در همان زمان خوشبختانه تخصص سرطانهای دستگاه ادراری رو به پیشرفت بود. در سال 1980 که دو سال از فارغ التحصیلی من میگذشت، مولکولی بنام پی اس ای کشف شد که امروزه همه مردم دنیا با آن آشنا هستند. این مولکولی است که بهوسیله آن میتوان اندازهگیری کرد که هر فرد تا چه میزان خطر سرطانی شدن پروستات دارد. و بهطور نسبی تعیین میکند که در پنجاهسالگی میزان آن بین عدد دو تا سه باشد و بعد همینطور اگر افزایش پیدا کند و به شش و هفت برسد باید پیگیر تشخیص سرطان باشد. با علمی که برای تشخیص سرطان پروستات داشتیم، در آن زمان حتی سال 1980 در کتب آمریکایی و انگلیسی و فرانسه زبان نوشتهشده بود متأسفانه اکثر بیماران را وقتی تشخیص سرطان پروستات میدهیم که دستشان به کمرشان بود، یعنی سرطانشان از پروستات به مهرههای کمر منتشرشده بود و ما از درد مهرههای ستون فقراتشان میفهمیدیم که به سرطان دچار شدهاند. اما بهمحض اینکه این مولکول وارد آزمایشگاه شد ما توانستیم به مردان پیشنهاد بدهیم اگر در خانوادهتان شخصی دچار سرطان شده، چه خودتان و چه در نسل بعدی، در سن 40 سالگی بهتر است تست پی اس ای بگیرید. به کل جامعه هم اطلاع میدهیم که به سن 50 سالگی که رسیدند این تست را بگیرند. این بهتدریج رایج شد و دانش ما بایستی با علم و آزمایشگاههایی که در آمریکا و اروپا وجود دارد از نظر دانش نظری و عملی بهپیش برود.
در سال 1977 وقتیکه من وارد انگلستان شدم با خانمی بنام پروفسور کامرون آشنا شدم که در انستیتو ارولوژی نفرولوژی مسئول آزمایشگاه پاتولوژی ارولوژی بود. آنجا متوجه شدم رشته پاتولوژی هم جراحیهای دستگاه ادراری را جدا کرده و عدهای تعلیم میبینند که صرفاً نمونههای کلیه و مثانه بیضه، پروستات و غده فوق کلیوی را مطالعه کنند. یک عده دیگر هم مثلاً پاتولوژیست میشوند در دستگاه گوارش. از ایشان خواهش کردم اگر ممکن است یک دوره آسیبشناسی پاتولوژی ارولوژی را ببینم. اگراین استاد زنده است خدا خیرشان بدهد و اگر فوت شده هم خدا بیامرزد که موافقت کرد. به من گفت دو روز در هفته در ساعتی مشخص میایی کلید موزه پاتولوژی ارولوژی را از من میگیری و آنجا مطالعه میکنی و در این زمینه هم هر سؤالی داشتی از من بپرس که متوجه شدم موضوع خیلی عمیقتر از این است که من بهسادگی یک ارولوژیست بشوم. بعد از آن، باز این شانس را پیدا کردم که در سال 1984 که به آمریکا رفتم مقالاتی آمد که در آنها ذکرشده بود که تقریباً از سال 1978 با آمدن یک دارویی بیش از 90 درصد سرطانهای بیضه بهبود پیدا میکنند و بهطور کامل خوب میشوند. درحالیکه در دهه قبل، کمتر مریض مبتلا به این نوع سرطان زنده میماند. باز در آنجا متوجه شدم علاوه بر جراحی که ما انجام میدهیم، دانش شیمیدرمانی و دانش رادیوتراپی پابهپای همدیگر پیش میروند. خدا حفظ کند دکتر ادموند پانتس را که ایشان رفتار و سلوکش نشان میداد که بهتماممعنا برزیلی است. شاید یکی از دلایلش این بود که چون خودش از جهان سوم بود خیلی علاقهمند بود به ایرانیها هم یاد بدهد. بهطوریکه سه نفر از همکاران من رفتند پیش ایشان و دوره آنکولوژی سرطان ادراری را فرا گرفتند.
حدود 15 درصد از سرطانهای بدن (البته در کشورهای مختلف فرق میکند) مربوط به دستگاه ادراری و تناسلی است. حدود 40 درصد دستگاه گوارش و حدود 20 درصد مربوط به پوست است. بنابراین سهم قابلتوجهی مربوط به سرطانهای دستگاه ادراری میشود. نکاتی که خیلی مهم است، اگر خون در ادرار ببینیم گرچه ممکن است هیچ ناراحتی جدی معلوم نباشد اما باید تمام تمهیدات را انجام بدهیم که خدایناکرده سرطان مثانه یا کلیه نباشد. یکی از پیشنهادهایی که افتخار و شانس حضور در آنجا را پیدا میکنم، این است که میگویم وقتی بچه متولد میشود چه مذکر چه مؤنث، شیرخوار یا کودک تا زمانی که بزرگسال شوند؛ باید بررسی شوند. ما اجازه نداریم حتی اگر یکبار خون در ادرار دیدیم، به آن بیتوجه باشیم. خون روشن در ادرار مساوی است با پیگیری برای پیدا کردن علتهایش که ممکن است سرطان باشد. بیماری را که هفته پیش عمل کردم، تقریباً مثانهاش جای سالمی نداشت از همسرشان پرسیدم که چرا اینقدر دیر مراجعه کردید. همسرش گفت ایشان هشت ماه پیش خونریزیاش شروعشده بود. متأسفانه سرطان از مثانهاش آمده بود توی پروستاتش. این باورها که یک ماه پیش خونریزی در ادرار داشتم و دیگر قطعشده باور غلطی است.
خونریزی در ادرار مساوی است با سونوگرافی و عکسبرداریهای مختلف تا اینکه علتش مشخص شود. چون این بیماری بهطور مرموزی کارش را ادامه میدهد و گاهی اوقات هشداری میدهد که ما را متوجه کند. بخصوص سونوگرافی که ساده و کمخرج است. حتی الآن در دنیا جنین 12 هفته را موردبررسی قرار میدهند که اصطلاحاً میگویند غربالگری میکنند تا ببینند جنین مشکلی دارد یا نه. بعد 16 و 20 هفتگی، بعد اگر مشاهده عارضهای پیدا شد، جراحی در شکم مادر را انجام میدهند. چون ممکن است بچه بهدنیا بیاید و اگر در دوران جنینی تشخیص نداده باشیم. متأسفانه بچه به دنیا میآید و ممکن است قسمت اعظم کلیهاش را از دست بدهد. کما اینکه در جریان هستید از دیروز اعلام شد که فشارخون در 30 میلیون جمعیت پیگیری و تشخیص داده شود. بنابراین پیگیری از خونریزی تا سونوگرافی تا تست پی اس ای ما را راهنمایی میکند به سرطان پروستات که با یک سیسی خون میشود تشخیص داد. پی اس ای میتواند به ما بگوید تا حالا حواست نبوده ولی حالا که پی اس ای شما به 10 یا 11 یا 12 رسیده، قابلپیشگیری است و میتوانیم پروستات بیمار را برداریم.
در ایران برعکس کشورهای اروپایی بیشتر سرطان مثانه میبینیم تا پروستات. درحالیکه در کشورهای دیگر بیشتر سرطان پروستات است. چون وقتی مردم در ادرار و مثانهشان خون میبینند وحشت میکنند و پیگیر بیماری میشوند. سرطان پروستات را بیشتر در اغنیا میبینیم چون بیشتر مطالعه میکنند و یا به مسافرتهای خارج میروند و متوجه میشوند یک تستی هست که اگر آن را انجام دهند در مراحل اولیه سرطان را میشود درمان کرد. اگر دیر متوجه شویم و پخش شود یا اصطلاحاً متاستاز شود باید یکعمر با دارو و زجر درمان شود. پس میآیند و تست پی اس ای میگیرند.
در مورد سیگار و قلیان هم باید بگویم هیچ شکی نیست که در سرطان مؤثر هستند. از 19 مرکز در دنیا آمریکا، سویس، اتریش و حتی ایران در سال 2015 مقالههایی که درباره سیگار و سرطان پروستات را آنالیز کردیم، شاهد بودیم که این کشورها در منابع 26 مقاله خود نیز به آن اشاره داشتهاند که سیگار و تنباکو سرطان زاست. این مواد تغییراتی در هسته سلول انجام میدهند که موجب سرطانی شدن میشود.
آغاز پیوند کلیه در ایران
زمانی که انقلاب شد در ایران پیوند بهندرت انجام میشد. در آن زمان از طرف آقای دکتر عباس شیبانی مأموریت داشتیم در وزارت بهداشت ببینیم چه کسانی احتیاج به پیوند کلیه دارند. پروندههایشان میآمد و روزهای جمعه مینشستیم در وزارت بهداشت و در هیات امنا این پروندهها را بررسی میکردیم. پوند تقریباً 11تومان بود. برای هر بیمار 30 هزار پوند تخصیص داده میشد تا بروند لندن و پیوند شوند. برای دستگاه سنگشکن هم چهار هزار مارک و ناباروری دوهزار و 500پوند برای هر سیکل و دوهزار پوند هم برای زوج بیمار میدادند که ما تأیید میکردیم. هیات امنای ارزی در مجلس تشکیل شد. در آنجا مطرح شد که چرا اینقدر هزینه کنیم. تصمیم گرفته شد تقریباً 50 میلیون دلار یادم نیست همین حدود تخصیص بدهیم و هر وسیلهای که دکترها نیاز دارند وارد کنند. سال 1984 رفتم لندن و از آنطرف همکاران دیگر ما که رفته بودند آنجا و فلوشیپ گرفته بودند بازگشته بودند. ما پیشنهاد دادیم که پیوند کلیه بایستی از مرگ مغزی انجام شود. فتوای حضرت امام (ره) هم در همین زمینه هست اما گفتند باید قانون شود. بار اول مجلس آن را رد کرد. خیلیها کمک کردند ازجمله آقای دکتر باقر نوبخت که آنوقت نماینده مجلس بودند که برادرشان هم نفرولوژیست (دکتر متخصص بیماریهای کلیه) بودند. رایزنیهای مختلفی انجام شد و دوره بعد، قانونش در مجلس مصوب شد. در یکی از روزهای ماه مبارک رمضان انجمن حمایت از بیماران کلیوی به من زنگ زدند و گفتند آقای دکتر آن روز فرا رسیده است. من رفتم بیمارستان دکتر شریعتی یک جوان نازنین حدود 18 ساله در تصادف سرش خورده بود به جدول و برادر بزرگش آمده بود که گفته بودند بیمارتان دچار مرگ مغزی شده است. اگر اجازه بدهید ما اعضایش را برداریم. او هم گفته بود باید اول از مادرم اجازه بگیرم. نمیتوانم به خاطرش گریه نکنم. مادر آن جوان مادر شهید بود. ایشان میگفت اون یکی بچه هم که آنطور رفت. خب چرا این زنده نمونه و اینطوری که دکترها میگویند قلبش و کلیههاش سالم است. بالاخره این مادر آمد و لباس مخصوص گان و ماسک پوشید و به ملاقات این عزیزانی که پیوند شده بودند رفت. آنها را بوسید و رفت. فردای آن روز آقای اسلامی که مجری بودند در تلویزیون شنیدم که از این مادر شهید سپاسگزاری میکند که به دکترها اجازه داده اعضای بدن پسرش را بردارند. البته در بهمنماه 1373 قبل از ما آقای دکتر ملک حسینی در شیراز این عمل را انجام داده بود. بیمارستانهای ما در سال فقط 40 درصد پیوندهایشان از اهداکننده زنده هستند، یعنی از یک نفر یک کلیه از دو کلیهاش را برمیدارند. زمانی که در انگلستان بودم یک روز استادم به من گفت این پرونده را بخوان. خواندم، دیدم مادری یک کلیه دارد و همان یک کلیهاش نیز غده دارد و حدود 15 سال پیش کلیه همین خانم را برداشته بودیم و به پسرش پیوند زده بودیم. گفت من میخواستم این را بهت نشان بدهم و بگویم این کسانی را که بهصورت زنده پیوند کلیه میکنیم، یک روز ممکن است تنها کلیهشان به مشکل بخورد یا سرطانی شود. آن مادر، خدا را شکر چون زود مراجعه کرده بود، تنها همان قسمت را که غده داشت بر داشتیم. ولی ممکن است همین کلیه سنگ بگیرد و مشکلساز شود. در مورد پیوند کلیه نیازی به اعزام خارج نداریم.
مشکل بیشتری که ما الآن داریم، وقتی بیماری مرگ مغزی میشود، تا زمان انتقال او و پیدا کردن بیماری که نیاز به اندامهای آن شخص مرگ مغزی دارد، طول میکشد، که این موضوع نیازمند نگهداری و تکنولوژی و هزینه است. یک خبری آمد که بهوسیله دران یا همان پهباد یک پیوند موفق در دانشگاه جان هاپکینز انجام شد خب این در ایران هم میتواند عملی شود.
داروهای پیشرفته
ولی برای درمانهای پیشرفته سرطان مثل داروهای مونوکلونال که تازه کشف میشوند و بسیار گران هستند. در بعضی موارد پیشرفته بعضی بیماران به خارج میروند. مثلاً یکی از بیمارهای من که از آمریکا آمده بود و عملش کردم، بعد از آن دارو مصرف کرد و رسید به دارویی بنام واکسن پروستات. تماس گرفت و گفت این واکسن را به من نمیدهند چون میگویند فلان میلیون دلار خرجش است. چون باید سلولها را بگیرند و کشت دهند که اصطلاحاً میگویند مونو کلونال یعنی سلولهای همان شخص را باید بگیرند. در مورد سرطان، داروهای خیلی پیشرفتهای تولید میشوند که خیلی گران است و سالبهسال هم پیشرفتهتر میشوند و به ایران هم میآیند. مثلاً یک شرکت آمریکایی چند میلیارد دلار خرج میکند تا یک مولکول دارویی را کشف کند و معمولاً پنج یا 10سال طول میکشد. بعد از چند سال امتیاز آن را میفروشند تا بخواهند مخارج سنگینشان را تأمین کنند. به همین خاطر است که در همان ابتدا آن دارو را در دسترس همه دنیا قرار نمیدهند.
در آخر توصیهای که برای شما و مردم دارم این است که چطور باید به مردم در مورد بیماریها و راههای پیشگیری و درمان آنها اطلاعرسانی کنیم. بعضی مخاطبان خاص هستند و بعضی عام هستند. باید ببینیم مخاطبان ما چند درصد و در چه سطحی هستند که ببینیم چطور با آنها صحبت کنیم و بهطور مؤثری آنها را مطلع کنیم.