فرح الملوک استیفائی
بهنام خداوند شفادهنده بیماریها
من فرح الملوک استیفائی با افتخار یکی از اعضای خانواده بهبودیافتگان هستم.
من با تحرک، سرزندگی، بانشاط، قوی و محکم همچون کوه، راهنمای خوبی برای فرزندان و همراه مناسبی برای همسرم بودم تا اینکه… همه چیز از یک روز معمولی همچون روزهای قبل شروع شد در حالیکه همهچیز آرام بهنظر میرسید.
وجود مهمانی ناخوانده اینچنین زندگی و فردای مرا تغییر داد بله در زمستان سال ۱۳۹۴ این میهمان ناخوانده وارد زندگی من شد کاملاً اتفاقی و درنهایت ناباوری و البته بسیار عرفانی بهوجودش پی بردم و میزبان این میهمان ناخوانده شدم .
میهمانی که هرچند کوچک بود. آرزو میکردم، هرچه زودتر رفع زحمت کند، اما او همچنان مُصّر بود و خیال رفتن نداشت، دوست داشتم منکرش شوم، اما او همچنان سفتوسخت، بدون درد و بیحرکت خیال رفتن نداشت. بله من درگیر سرطان پستان شدم.
تا به خودم آمدم روی تخت بیمارستان و مشغول شیمیدرمانی شدم. دردی که همراه بود با از دست دادن عضو و نشانه زنانگیام.
به خودم نهیب میزدم: باید قوی باشی، تو میتوانی و باید پیروز شوی!
احساس کشتیگیر قهرمانی را داشتم که روی تشک با حریف قَدرش میجنگد، زمانی او پیروز میدان است و پشت مرا به خاک میرساند، اما به خودم میآیم، بلند میشوم و اینبار من حریف قَدَر را به خاک میکشم و سرانجام با یک حرکت جانانه ضربهفنیاش میکنم. داستان بیماری من و همه دوستان همرزمم مشابه هم است. داستان من از ابتدا یک جریان عرفانی داشت، پی بردن به این توده و سپس آشنا شدن با فرشتگان زمینی که وجودشان برای من بسیار مثبت بود و آغاز فعالیتهای اجتماعی من در موسسهها و خیریههای مختلف شد. امروز من فعالیتهایم بسیار بیشتر از قبل از بیماریام هست. با این تفاوت که اینبار خودم را بیشتر میبینم و برای خودم وقت میگذارم و اکنون به شادی و رضایت رسیدهام. البته با این تفاوت که اینبار خودم را بیشتر میبینم.
امروز من خوشحالم که بیماری سرطان برایم نعمتی بزرگ به ارمغان آورد و زندگی مرا متحول کرد. امروز احساس مفید بودن میکنم با شرکت در خیریه شمس در بیمارستان امام خمینی زیر نظر خانم دکتر امیدواری در خدمت بیماران و همراهان عزیزشان در کنار دیگر همرزمان بهبودیافتهام هستم و اینکه بیماران هم در کنار ما احساس آرامش میکنند. آنجا عشق حکمفرماست. بسیار خوشحالم و حس مفید بودن میکنم.
در ضمن در مؤسسات دیگر همچون کمپین مبارزه با سرطان پستان در خدمت سرکار خانم دکتر افسانه اقبالنیا، در موسسه خیریه سید محمدحسین رضوی و موسسه خیریه مهیار با افتخار خدمتگزار بیماران هستم.
علاوه بر این در خدمت استاد قاسمی عضو گروه «همسرایان امید» هستم و در کنار دیگر دوستان بهبودیافته در همایشها برای بیماران و همراهانشان برنامه اجرا میکنیم.
امروز من نمونهای و قطرهای از دریا هستم که با محبت و عشق بیکران سیراب میشوم و با نگاهی امیدوارانه به زندگی ادامه میدهم.